دیکشنری
داستان آبیدیک
rod machine operator
فارسی
1
عمومی
::
متصدی دستگاه میلهای
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ROCK'N'ROLL
ROCKOON
ROCKSHAFT
ROCKY
ROCKY MOUNTAIN SPOTTED FEVER
ROCKY ROAD
ROCOCO
ROCURONIUM
ROD
ROD ACTION: EXTRA FAST FAST MODERATE SLOW
ROD BEARING
ROD BLANK
ROD BUTT
ROD HANDLE ROD GRIP
ROD LENGTH
ROD MACHINE OPERATOR
ROD POWER
ROD TIP
ROD TYPE
RODENT
RODENTIA
RODENTIAL
RODENTICIDE
RODEO
RODLESS
RODLIKE
RODMAN
RODOMONTADE
RODS
ROE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید